۱۳۸۸ آذر ۲۷, جمعه

تستر مسلمانی رسید !!!

تشخیص دقیق و سریع بدون خطا !! و بدون عوارض جانبی !!

به این سوالات جواب بدین و به خود امتیاز دهید !!! هر سوال یک امتیاز مثبت یا منفی !! امتیازات نمادین می باشد !!!

۱-آیا شما نماز می خوانید؟

۲-آیا شما روزه می گیرید ؟

۳-آیا شما به نامحرم نگاه نمی کنید ؟

۴-آیا شما با نامحرم به غیر از موارد ضروری صحبت می کنید ؟

۵-آیا شما امر به معروف و نهی از منکر می کنید؟(مثلا به کسی تذکر دهید که فلان کار را نکند !!)

۶-آیا شما با نامحرم دست می دهید (یا موارد مشابه که گفتن نداره)؟

۷- آیا شما از نوشیدنی های الکلی استفاده می کنید؟

۸-آیا شما زکات و... می دهید؟

۹-آیا شما دروغ نمی گویید؟

۱۰-آیا شما حجاب کامل دارید؟ (خانم یا آقا به نوع خود)

۱۱-آیا شما مرجع تقلید دارید؟؟

۱۲-آیا شما آهنگ هایی که مجاز نباشد( به طور مثال صدای خانم) گوش می دهید؟

۱۳- آیا شما پشت سر کسی حرف می زنید؟

در اینجا ۱۳ سوال مطرح شد !! اگر امتیاز شما مثبت و دو رقمیست به شما تبریک می گوییم چون کار سختی را در جامعه امروز انجام داده اید و بسیار قدرتمند هستین !

و اگر امتیاز شما منفی و دو رقمی است باز تبریک می گییم چون خیلی شجاع هستین !!!!!!!

در کل هدف از این تستر بیدار کردن بود !! اگر هم بیدار نشد کسی عیب نداره عوضش کمی خندیدیم !!

۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

تصاویری از بازی و حواشی دربی 67 پرسپولیس و استقلال

تصاویری از بازی و حواشی دربی 67 پرسپولیس و استقلال

http://2topics.com/group/files/2/01.jpg http://2topics.com/group/files/2/02.jpg
http://2topics.com/group/files/2/03.jpg http://2topics.com/group/files/2/04.jpg
http://2topics.com/group/files/2/05.jpg http://2topics.com/group/files/2/06.jpg http://2topics.com/group/files/2/07.jpg http://2topics.com/group/files/2/08.jpg
http://2topics.com/group/files/2/09.jpg http://2topics.com/group/files/2/10.jpg
http://2topics.com/group/files/2/11.jpg http://2topics.com/group/files/2/12.jpg
http://2topics.com/group/files/2/13.jpg http://2topics.com/group/files/2/14.jpg
http://2topics.com/group/files/2/15.jpg http://2topics.com/group/files/2/16.jpg
http://2topics.com/group/files/2/17.jpg http://2topics.com/group/files/2/18.jpg
http://2topics.com/group/files/2/19.jpg http://2topics.com/group/files/2/20.jpg

۱۳۸۸ مهر ۱۰, جمعه

چهره‌ی 20 وبسایت محبوب وب در ابتدای ظهور - Home Page of top 20 websites

1- بلاگر 1999

2- توییتر 2006

3- گوگل 1996

4- Dell در 1996

5- فیسبوک 2004

6- MySpace در 2003

7- یاهو 1994

8- یوتیوب 2005

9- ویکی پدیا 2001

10- MSN در 1995

11- اپل 1996

12- drudge report در 1997

13- آمازون 1995

14- کاخ سفید 1994

15- craigslist در 1995

16- نیویورک تایمز 1995

17- بی‌بی‌سی 1997

18- Friends Reunited در 2000

19- دیلی تلگراف 1994

20- فلیکر 2004


توضیح: وبسایت اپل در سال 1987 راه‌اندازی شد اما اسکرین شات این پست مربوط به سال 1996 می‌شود.


۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

جومونگ و صهیونیسم

در اواخر مردادماه ۸۸ تب «جومونگ» تهران را فراگرفت و عده اى از خبرنگاران رسانه هاى مختلف به دنبال اين بودند كه با آمدن جومونگ به تهران سريعاً خود را به او رسانده و گزارش هاى مفصلى را براى رسانه هاى خود تهيه كنند.

در سريال «افسانه جومونگ» جومونگ همچون موسى (ع) در خانه فرعون (امپراتور) رشد و نمو مى كند،با وى به مخالفت برمى خيزد و در نهايت مردم آواره را با گذراندن از رودخانه اى پهناور (كه گذرموسى (ع) از رود نيل را تداعى مى كند) به سرزمين خالى از سكنه (!) پدرانش يعنى چوسان قديم (ارض موعود) وارد مى كند.

چوسان در ذهن عبارت «چو سان - jew sun» يعنى خورشيد يهود را متبادر مى سازد و ماجرا آنجا شگفت آور مى شود كه خورشيد در تورات، نماد ارض موعود يا سرزمين مادرى مى باشد! چوسان كه ارض موعود شد، منجى اين قوم - جومونگ - نيز راهبى يهودى مى شود (jew monk = راهب يهودى) و پايه هاى ابتدايى امپراتورى خود را در جو لبن (jew lebun = لبنان يهود) بنا مى كند. در اكثر واژه هاى كليدى اين افسانه كره اى، «جو» يا چيزى شبيه آن (كه دقيقاً با همين تلفظ، در زبان لاتين به معناى يهودى است) به كار رفته است. شايان ذكر است، لازم نيست دقيقاً املاى اين لغات صحيح باشد؛ چرا كه در عمل هم ممكن نيست. بلكه نويسندگان اين افسانه كوشيده اند از اسامى يا كلماتى بهره ببرند كه بيشترين شباهت را با اسامى و مفاهيم يهود داشته باشند و تلفظ مشابه آنها - نه الزاماً املا - اهداف صهيونيستى عناصر پشت پرده اين مجموعه را در ذهن بينندگان نهادينه كند. جالب اينكه بيشتر اين عبارات، اسامى خاص هستند تا در صورت ترجمه و دوبله به زبان هاى ديگر، تغيير نكنند.

البته آنچه ذكر شد، سواى موارد متعدد نمادگرايى تصويرى صهيونيستى اين سريال است. اگر نقشه چوسان قديم كه روى پوست ترسيم شده را ديده باشيد فقط كافيست نقشه فرضى ارض موعود صهيونيست ها (نيل تا فرات) را قبلاً ديده باشيد تا از اين شباهت بى اندازه به شگفت آييد. در پس زمينه سكانس هاى مختلف اين سريال با ستاره شش گوش يا تصاوير متعدد پرچم هايى داراى نقش خورشيد كه نماد ارض موعود صهيونيست هاست، مواجه مى شويد.

نقش «كابالا» يا عرفان و سنت شفاهى يهود و پيشگويى هايشان در اين سريال غوغا مى كند. گويا قرار نيست هيچ تصميمى بدون اذن پيشگوهاى زن اين سريال انجام گيرد. لابد آنها هم حداقل يك «نوستراداموس» يا «ربى يهودا»، «ارى مقدس»، «ربى شمعون» و ديگر كاباليست هاى يهودى لازم دارند تا برايشان، واقعه ۱۱ سپتامبر را پيشگويى كنند و از آينده روشن قومشان بگويند. تاكيد بسيار بر مساله پيشگويى، پرده از نيتى شوم و شيطانى بر مى دارد كه آن چيز جز نامگذارى دهه دوم قرن بيست و يكم به نام دهه كابالا نيست.

آنچه در اين سريال و ديگر فعاليت هاى فرهنگى - رسانه اى يهود به آن پرداخته مى شود. آماده سازى ذهن مردم جهان براى پياده شدن مفاهيم دلخواهشان است. همان گونه كه فيلم ها، سريال ها و آوازه خوانى هاى سبك متال و... دهه نود، جهان را براى ورود به عصر ترانس مدرنيسم كه همان Satanism يا شيطان پرستى بود، آماده كرد.

جومونگ كه گويا «ماشيح يهود» بوده و قومش نيز همان فرزندان برتر خداوند هستند، ارتباطى تنگاتنگ با تورات و تلمود دارد. آنگونه كه همواره مورد عنايت الهى است و حتى همچون پيامبران بنى اسراييل (طالوت و داوود)، خداوند به او روش بافت و ساخت زره را آموخته و سربازانش با تعدادى كم بر دشمنان بسيار خود از امپراتورى چينى ها (هان) پيروز مى شود.
نقش زنان در اين سريال (اعم از كاراكترهاى مثبت ومنفى) انسان را به ياد پيامبران زن هفتگانه يهود يا حداقل ديگرانى چون ريوقا، ساره، يائل و ... مى اندازد. شخصيت بانو «سوسانو» بسيار شبيه «دبورا» پيامبر زن يهودى است كه بنابر فصل هاى چهار و پنج كتاب شوفطيم از مجموعه عهد عتيق بر سربازان سيسرا پيروز مى گردد يا اقدامات تجارى وى «گراسيا ناسى» زن تاجر معروف يهودى و عامل اصلى نفوذ يهوديان در دربار عثمانى را در خاطر زنده مى كند. بانو سويا (همسرجومونگ) نيز كه ابتدا به اسارت مى رود، ولى پس از بازگشت به خاطر اهداف عاليه قوم همسرش از معرفى مجدد خود سرباز مى زند، انسان را ياد داستان «هدسه» كه بنابر فيلم صهيونيستى «يك شب با پادشاه» به زور از خانه عمويش مردخاى ربوده شد و به همسرى خشايار شاه درآمد، مى اندازد.

در بررسى شخصيت هاى زن اين سريال، از هدسه كه با نفوذ در دربار ايران، مقدمات قتل ۷۷۰۰۰ ايرانى را فراهم كرد، بگذريم (كه شرح آن در دفتر استر از مجموعه عهد عتيق آمده است)، به ياد «ركسلانه» يا «خرم سلطان» يهودى مى افتيم كه با نفوذ در دربار سليمان، پادشاه عثمانى به همسرى وى درآمد و با قتل وليعهد «مصطفى» بالاخره منجر به قتل سلطان سليم دوم و شعله ور شدن آتش فتنه جنگ هاى ايران و عثمانى شد. در ديالوگ هاى اين سريال، فراوان عبارت آوارگى، اسارت، سرزمين مادرى و تاريخى، كوچ و ... به چشم مى خورد كه همگى يادآور فرازهايى از تورات است.

جومونگ براى دفاع از خود، حق دارد از سلاح هاى نامتعارف زمان خودش مانند شمشير فولادى، بمب هاى آتشزا و ... عليه دشمنان خود استفاده كند تا جايى كه بيننده، اين برترى تسليحاتى را نوعى حق مسلم وى مى داند كه حاصل هوشمندى و تخصص كارگزاران اوست.

دشمن اصلى جومونگ، امپراتورى چينى ها يا همان «هان» است كه سربازهايش با پرى كه روى كلاهخودهايشان دارند، بى شباهت به جنگاوران مسلمان نيستند. منطقى هم به نظر مى رسد. بايد در مقابل نفوذ روز افزون اقتصادى چينى هاى كمونيست در مقابل ايالات متحده كه ۸۰ درصد ثروتش در اختيار جمعيت حداكثر ۶ درصدى يهوديان است، ايستاد. يكى از اين راه ها، قدرت گرفتن كره به عنوان متحد آمريكا و اسراييل در حياط خلوت چين است.

توجه بيش از حد اين سريال به مقوله تجارت، بى شك براى يهوديان زرپرست، زيبنده تر است تا شينتويست ها و مائويست هاى روح گراى شرق آسيا، شايد هم صهيونيست نمى تواند قبول كند كه پيروان مكتب كمونيسم (چين) امروز اينگونه در اقتصاد آزاد جهان جولان دهند.

لابد كره هم به عنوان هم پيمان ايالات متحده و اسراييل با توجه بيش از حد به مقوله تجارت در اين افسانه تازه ساز (!) به دنبال ايجاد مقدمات فرهنگى جهت سرازير كردن هر چه بيشتر توليدات خود در كشورهاى هدف (مانند ايران) است؛ چرا كه مناسبات اقتصادى ۱۲ ميليارد دلارى بين ايران و كره و نيز داشتن مقام سوم صادرات به ايران، چشم طمع چشم بادامى هاى كره اى را هر چه بيشتر به سوى اين مرز پرگهر جلب كرده است.

اين در حالى است كه نوادگان جومونگ بارها در مجامع بين المللى همداستان با آمريكا و اسراييل، فعاليت هاى صلح آميز هسته اى ما را محكوم كرده اند، راستش من خودم هم نمى فهمم چرا بايد بازارمان را در اختيار كشورى بگذاريم كه حقوق مسلم ما را قبول ندارد. البته اين تنها گزاره اقتصادى - تجارى اين مجموعه نيست بلكه موارد ديگرى همچون نقش شركت گوگل در القاى تبليغات غير مستقيم نيز در اين سريال مشهود است.

آنجا كه قرار است امپراتورى نو بنياد جومونگ «گوگورى يو» نام گيرد، بيننده را به ياد تبليغات و شايعات گسترده مبنى بر تاسيس كشورى به نام گوگورى يو يا گوگ لند در جزيره اى G شكل «لوگوى اصلى شركت گوگل» در اقيانوس آرام از سوى مديران گوگل مى اندازد.

البته شايد سخت باشد اگر بگويم حرف G از نمادهاى اصلى فراماسونرى است يا اينكه نرم افزار google earth هيچگاه آنگونه كه پايگاه اتمى نطنز را به وضوح مشخص كرده پايگاه اتمى ديموناى اسراييل را به دلايل امنيتى تصوير نكرده است. نمى دانم شايد اين هم از ترفندهاى اقتصادى بانو سوسانو و جومونگ باشد!

البته با تمام تلاش و زبردستى كه نويسندگان و دست اندركاران كره اى- اسراييلى اين مجموعه به خرج داده اند، هيچگاه نخواهند توانست اسامى برخى شخصيت ها و كاراكترهاى اين سريال مانند «مگول»، «يا گاك» و «ماگاك» را كه از ديدگاه ترمينولوژى يا اصطلاح شناسى همان «مغول»، «ياجوج» و «ماجوج» خودمان هستند، با پوشش فرهنگى بپوشانند؛ چرا كه همواره در پشت اين اسامى قتل و غارت، خونريزى و توحش نهفته است. البته بد نيست بدانند كه مردمان اين سرزمين همان صاحبان فرهنگى هستند كه از مغول ها، مسلمان ساختند و بنا بر برخى تفاسير اين ذوالقرنين يا كوروش ايرانى بود كه اسلاف و اجداد آنها يعنى ياجوج و ماجوج را از اين سرزمين بيرون راند. به هر حال اگر يكى از قسمت هاى اين سريال را از دست داديد، چندان نگران نباشيد چون صدا و سيما آن را سه بار برايتان پخش خواهد كرد!

۱۳۸۸ شهریور ۱, یکشنبه

همه چيز درباره لاريجاني‌ها

همه چيز درباره لاريجاني‌ها

اگرچه حضور همزمان سه برادر لاريجاني در مراسم توديع و معارفه رئيس قوه قضاييه چشمگير به نظر مي‌رسيد، اما جاي دو نفر از اين برادران همچنان خالي بود.

برادراني که به قول مطايبه‌آميز علي لاريجاني سومين پسر اين خاندان، «فرزندان حوزه و مرجعيت هستند که بر حسب اتفاق وارد کار اجرايي شده و گمراه شده‌اند». ريشه لاريجاني‌ها به روستاي «پردمه» لاريجان در هفتاد کيلومتري شهر آمل برمي‌گردد. آنها فرزندان مرحوم آيت‌الله العظمي ميرزا هاشم آملي از اصوليون سرشناس هستند که خود از شاگردان ميرزاي نائيني بود و شاگرداني همچون ناصر مکارم شيرازي، عبدالله جوادي‌آملي، حسن حسن‌زاده‌آملي، محمدي‌گيلاني، شهيد مفتح، محقق‌داماد و محمد يزدي از محضرش استفاده کرده‌اند.

زندگي در نجف و قم و آشنايي توأمان با زبان‌هاي فارسي و عربي و تربيت در دامان چنين پدري، پسران را از علم و دين پربهره کرد. البته اين پنج برادر همگي از تحصيلات حوزوي در کنار تحصيلات دانشگاهيشان برخوردارند و به جز باقر و فاضل که به مقطع مقدماتي اکتفا کردند، ديگر برادران تا سطح و خارج، تحصيلات حوزوي خود را ادامه دادند. اما ارتباط با حوزه تنها به بعد علمي زندگي برادران لاريجاني محدود نماند و سيطره آن به حوزه زندگي خصوصي‌شان نيز کشيده شد. کما اينکه لاريجاني‌ها همچون خميني‌ها، داماد خانواده‌هاي مشهور روحاني شدند و دختراني از شاگردان پدر را برگزيدند. پدر که با دختر آيت‌الله العظمي حاج سيدمحسن اشرفي ازدواج کرد و اما پسران؛ علي با دختر استاد شهيد مطهري وصلت کرد، صادق داماد آيت‌الله العظمي وحيد خراساني و باقر نيز داماد آيت‌الله حسن‌زاده آملي شد. متقابلاً مصطفي محقق داماد هم با دختر استاد خود ازدواج کرد و داماد خاندان لاريجاني شد. او نيز همپايه برادران همسرش در سال‌هاي پس از انقلاب در مناصب کليدي‌ بود از جمله عضويت در شوراي عالي قضايي، و رياست سازمان بازرسي کل کشور. حضور همزمان دو برادر لاريجاني در رأس دو قوه از مجموع قواي سه‌گانه کشور، بار ديگر خاندان لاريجاني‌ها را کانون توجه همگان کرد؛ رخدادي که در تاريخ جمهوري اسلامي ايران بي‌سابقه است.

محمدجواد 59 ساله بزرگترين پسر خانواده لاريجاني است که برخي او را جنجالي‌ترين عضو اين خانواده نيز مي‌دانند. اگرچه نظريه‌هاي او در فلسفه و منطق رياضي بعضاً شهرت بين‌المللي دارد اما به‌جز دانشجويان دکتراي رياضي، ديگران او را به عنوان يک چهره شاخص در عرصه سياست و ديپلماسي مي‌شناسند. او پس از بازگشت پدرش از نجف و اتمام دبيرستان، وارد دانشگاه صنعتي شريف شد و در حالي که ملبس به لباس روحانيت بود، دوره مهندسي الکترونيک را در دانشگاه صنعتي شريف گذراند و پس از پايان دوره مهندسي به دانشگاه برکلي در کاليفرنيا رفت و مدرک دکتراي رياضيات را از آنجا گرفت.

او «مکتوب سياسي هفته» را در روزنامه اطلاعات در اواخر دهه 60 به راه انداخت و زماني که مرحوم کيومرث صابري در اين روزنامه طنز سياسي پس از انقلاب را با ستون «دوکلمه حرف حساب» شروع کرد، جواد لاريجاني نيز پنجره جديدي در تحليل سياسي و ديپلماتيک باز کرد.

بزرگترين برادر لاريجاني‌ها مبدع مؤسسات مهم پژوهشي علمي و استراتژيک از «مرکز تحقيقات نظري فيزيک و رياضيات» تا «مرکز پژوهش‌هاي مجلس» است.

محمدجواد لاريجاني بحق «مرد پنهان ديپلماسي ايران» نام گرفت. چه آنکه قائم‌مقام وزارت امورخارجه در دوران وزارت علي‌اکبر ولايتي بود و اگرچه اختلافات اين دو ديپلمات، به خروج محمدجواد از وزارت خارجه انجاميد اما او خاطرات زريني همچون پيغام‌بري امام(ره) به گورباچف در هيأتي به سرپرستي آيت‌الله جوادي‌آملي که از قضا از شاگردان پدرش بود را در خاطرات خود دارد.

حاشيه‌ها لاريجاني را از عرصه سياست خارجي به عرصه سياست داخلي کشاند و او را به مجلس کشاند تا نماينده تهران در خانه ملت باشد. البته در گرماگرم نبرد انتخابات رياست جمهوري سال 1376 که او در جرگه حاميان ناطق نوري بود، احزاب چپ با بزرگنمايي مذاکره رسمي محمدجواد لاريجاني با نيکلاس براون که از مقامات انگليس بود، بهره‌برداري انتخاباتي کرده و تهمت‌هايي زدند که با انتشار متن کامل مذاکره مذکور، کذب بودن آن افشا شد.
محمدجواد که از قوه مجريه، به قوه مقننه آمده بود با خروج از اين قوه هم به قوه قضاييه رفت و در پست معاونت اموربين‌الملل و حقوق بشر آن جاي گرفت تا از دانش ديپلماسي‌اش در اين مسند نيز بهره ببرد.

فاضل، مناصب غيرسياسي
مهمترين تفاوت فاضل با ديگر برادرانش در اين است که کنج آرامش گزيده و در تيررس مناصب کلان سياسي قرار نگرفته است. با اين حال تجربه تحصيل و بعدها مسئوليت فرهنگي در فراسوي مرزها، او را به يک کارشناس ديپلماسي نرم تبديل کرده است. فاضل در سالهاي پاياني دهه 70 و آغاز دهه 80 معاونت پژوهشي دانشگاه آزاد را به عهده داشت و با تأکيد بر «ارتقاي کيفي» سطح اين دانشگاه، توانست ايده عبدالله جاسبي در کيفي‌سازي دانشگاه پس از دو دوره تثبيت و کميت را دنبال کند. در همين دوره بود که انتشار مقالات علمي اعضاي هيأت علمي و دانشجويان مقاطع تحصيلات تکميلي اين دانشگاه در ژورنال‌هاي معتبر جهاني رشد جدي يافت.

فاضل پس از آن به اتاوا رفت تا در کسوت رايزن فرهنگي ايران به توسعه مناسبات فرهنگي و به ويژه دانشگاهي همت گمارد. مأموريت او سال گذشته پايان يافت و امروز با حضور در شوراهاي راهبردي مراکز علمي و همچنين همکاري با دانشگاه پيام نور، ايفاي نقش مي‌کند.

علي، ديپلمات و رئيس
هرچه محمدجواد راه ثابت ديپلماسي را در تمام مشاغل خود دنبال کرد، علي مناصب گوناگوني را تجربه کرد. او پس از کنار‌گيري سيدمحمد خاتمي در اواخر دولت اول هاشمي رفسنجاني، ‌وزارت ارشاد را قبول کرد و پس از نزديک به 2 سال با حکم رهبري به صدا و سيما رفت تا جايگزين برادر رئيس‌جمهور وقت شود. اگر چه برخي از آنچه «صداوسيماي لاريجاني» مي‌خواندند، انتقادها داشتند، اما او در صدا و سيما خوش درخشيد. گسترش شبکه‌هاي تلويزيوني از دو به هفت کانال، 24 ساعته شدن پخش شبکه‌ها، افزايش شبکه‌هاي راديويي مثل راديو فرهنگ، راديو ورزش و راديو جوان که هر يک به رسانه‌هايي تأثير‌گذار تبديل شدند، توسعه شبکه‌هاي استاني با هدف تقويت خرده فرهنگ‌ها، ساماندهي به وضعيت موسيقي، تأسيس شبکه‌هاي تلويزيوني برون مرزي، راه‌اندازي روزنامه جام‌جم، که در زماني کوتاه، عنوان پرتيراژترين روزنامه کشور را کسب کرد، توسعه مناسبات بين‌المللي، تأسيس سيما فيلم با هدف توليد سريال‌هاي فاخر، توسعه روابط با مراکز ديني به ويژه حوزه علميه قم، درک الزامات دوره ديجيتال و وداع با آنالوگ، راه‌اندازي جشنواره‌هاي الگوساز نظير قهرمان قهرمانان (در حوزه ورزش) و چهره‌هاي ماندگار (در حوزه علم) که نشان از نگاه فرهنگي لاريجاني داشت، محورهاي عمده عملکرد او در رسانه ملي را تشکيل مي‌دهند.

درسال 83 که لاريجاني از اين سازمان بزرگ رسانه‌اي خداحافظي کرد، هيچ يک از مقامات کشور رکورد يازده ساله حکم رهبري را در کارنامه خود نداشتند. اعتماد رهبري به لاريجاني تا حدي است که او در آن زمان يکي از دو نماينده رهبري در شوراي عالي امنيت ملي نيز بود؛ شورايي که از سال 84 با قبول دبيري آن نشان داد ظرفيت بالايي در جمع کردن پرونده‌هاي مهم امنيت داخلي و بين‌المللي نيز دارد. او به خوبي مذاکرات هسته‌اي را در کسوت يک ديپلمات پيش برد و از طرف غربي امتيازات جديدي گرفت . نقش آفريني در بحران عراق و مسائل خاورميانه، ‌دولتمردان خارجي را به نقش تأثير‌گذار او واقف کرد. در همين دوره بود که محوريت ديپلماسي از وزارت خارجه به شوراي عالي امنيت ملي نقل مکان کرد و او بود که بار ديگر نشان داد که اين افرادند که به مناصب، شأن مي‌بخشند.

در پائيز 86 و با تعميق اختلافات با رئيس‌جمهور، از دبيري شورا کناره‌گيري کرد و سه ماه بعد به درخواست مراجع تقليد از قم نامزد مجلس شد و پس از آن دو رکورد به جا گذاشت؛ بيشترين رأي رياست در تاريخ مجلس و اولين رئيس مجلسي که از حوزه‌اي غير از پايتخت به رياست مجلس مي‌رسد.

جالب اينجاست لاريجاني به رياست قوه نرسيد تا به طور طبيعي عضو شوراي عالي امنيت شود ، رهبري حاضر به جايگزيني فرد ديگري به عنوان يکي از دو نماينده خود در اين شورا نشدند. اين قضيه نيز از اعتماد رهبري به وي حکايت دارد.

صادق، قاضي‌القضات
صادق لاريجاني 48 ساله سومين فرزند «حاج ميرزا هاشم آملي» است که اخيراً با حکم مقام معظم رهبري به رياست قوه قضائيه منصوب شد. او که از سال 56 وارد حوزه ‏علميه شده بود، از سال 68، پس از تدريس سطح، به تدريس خارج اصول و خارج فقه پرداخت و سپس به ‏عضويت هيأت علمي دانشگاه قم در آمد. آيت‌الله صادق لاريجاني در حال حاضر به طور منظم در دانشگاه تربيت مدرس قم در ‏سطح کارشناسي ارشد و دکترا، کلام جديد و فلسفه تطبيقي
تدريس مي‌کند. ‏

لاريجاني که پنجمين رئيس دستگاه قضائي کشور است بود در کارنامه خود علاوه بر فعاليت‌هاي علمي و ‏فقهي، سابقه نمايندگي مردم مازندران در مجلس خبرگان را هم دارد و از سال 80 با حکم مقام معظم رهبري، به عنوان يکي از فقهاي شوراي نگهبان منصوب شده است‎. ‎ مناظره او با عبدالکريم سروش در مورد مقاله مشهور «قبض و بسط»، از مباحثات مشهور وي است.
صادق لاريجاني همچنين کتابهايي با عناوين فلسفة اخلاق در قرن حاضر، انسان از آغاز تا انجام، سرماية ايمان، ‏معرفت ديني، قبض و بسط در قبض و بسطي ديگر، واجب مشروط، زبان دين، فلسفة اخلاق و غيره به ‏صورت تأليف و ترجمه نوشته است. ‏

باقر، لاريجاني پزشک
کوچکترين برادر لاريجاني‌ها برخلاف دو برادر بزرگترش، مسيري همچون فاضل در پيش گرفت و راه سياست نپيمود. او به جاي ورود به دنياي سياست، به وادي طب پا نهاد.

باقر در سال‌هاي ابتدايي دهه 70 معاونت‌هاي مختلف عليرضا مرندي در وزارت بهداشت دولت هاشمي را تجربه کرد اما در دولت اصلاحات، دوباره به اشتغالات پژوهشي خود بازگشت.

او پس از خرداد 84 نامزد تصدي وزارت بهداشت در دولت نهم بود اما خود را کنار کشيد زيرا از کار اجرايي گريز داشت و چه بسا با شناختي که از روحيات خود داشت به خوبي مي‌دانست که نمي‌تواند پذيراي بي‌چون و چراي منويات رئيس دولت باشد.

حضور و پشتيباني او در يکي از حلقه هاي مجموعه تحقيقات وسيع «سلول‌هاي بنيادي» که از فتوحات علمي کشور است و به قول رهبر انقلاب، کم ‌از انرژي هسته‌اي ندارد از جمله خدمات وي درعرصه دانش است.
در دوره رياست چهارساله او بر دانشگاه علوم پزشکي تهران، سطح علمي اولين دانشکده پزشکي، قابل رقابت با استانداردهاي دنيا شد و بي‌جهت نيست که محبوبيتي ويژه در بين استادان و دانشجويان رشته‌هاي پزشکي يافته است.


۱۳۸۸ خرداد ۱۹, سه‌شنبه

69 پرسش از آقاي مهندس ميرحسين موسوي

Imageضمن احترام كامل به جنابعالي و اظهار خوشحالي از اين كه پس از 20 سال عزلت نشيني سياسي باز به عرصه آمده ايد، براي روشن شدن افكار عمومي چند سؤال اساسي را كه در اذهان جامعه تداعي شده، مطرح مي‌نماييم و اطمينان داريم كه اقتضاي روشنفكري و ستايشتان از روحيه پرسشگري جوانان ، پاسخگويي شفاف به سووالات خواهد بود:

1- دليل استعفاي شما از نخست وزيري در شهريور سال 67 چه بود؟ چه اتفاقي افتاده بود كه بدون اطلاع امام و رئيس جمهور وقت، آيت‌ا... خامنه اي؛ از سمت خود كناره گيري كرديد؟ آن چه در نامه امام اشاره شده، گلايه جنابعالي از مجلس به خاطر عدم تاييد همه وزرا ي كابينه باعث اين استعفا شده است. شايان ذكر است بر اساس قانون اساسي، پيش از بازنگري در صورت تشكيل مجلس جديد، دولت موظف بود مجددا براي كابينه خود راي اعتماد بگيرد كه اين شرط در متمم قانون اساسي حذف شده است . زماني كه مجلس سوم تشكيل شد، با اين كه گرايش اكثريت مجلس چپ (هواداران نخست‌وزير) بود شما نتوانستيد براي همه وزراي كابينه راي اعتماد مجدد بگيريد از اين رو دراعتراض به عملكرد مجلس بدون اطلاع امام و رئيس جمهور وقت، آيت‌ا... خامنه اي، استعفا كرديد كه مورد اعتراض شديد امام قرار گرفت، امام طي بيانيه اي خطاب به شما فرمودند:” جناب آقاي موسوي، نخست وزير محترم. نامه استعفاي شما باعث تعجب شد.حق اين بود كه اگر تصميم بدين كار داشتيد، لااقل من و يا مسؤولا‌ن رده بالاي نظام را در جريان مي‌گذاشتيد.در زماني كه مردم حزب ا... براي ياري اسلام فرزندان خود را به قربانگاه مي‌برند چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست وزيري، در چهارچوب اسلام و قانون اساسي، به خدمت خود ادامه دهيد. در صورتي كه نسبت به بعضي از وزرا به توافق نمي‌رسيد، چون گذشته عمل مي‌شود اين حق قانوني مجلس است كه به هر وزيري كه مايل بود را‡ي دهد.تعزيرات از اين پس در اختيار مجمع تشخيص مصلحت است، كه اگر صلاح بداند به هر ميزان كه مايل باشد در اختيار دولت قرار خواهد داد.همه بايد به خدا پناه بريم؛ و در مواقع عصبانيت دست به كارهايي نزنيم كه دشمنان اسلام از آن سوء استفاده كنند.مردم ما ازاين گونه مسائل در طول انقلاب زياد ديده‌اند، اين حركات هيچ تأثيري در خطوط اصيل و اساسي انقلاب اسلامي ايران نخواهد داشت.” ( صحيفه نور، ج21‌، ص: 124) به‌راستي جناب عالي كه در آخرين سال نخست وزيري تان آن هم در آن شرايط بحراني كه به تازگي ايران قطع نامه را پذيرفته بود، به خاطر عدم تاييد يكي دوتن از وزرايتان بدون اطلاع امام و رئيس جمهور استعفا داده ايد، در صورت رئيس جمهور شدن با مجلس هشتم چگونه تعامل خواهيد كرد؟! آيا اگر مجلس با شما نيزهمانند دكتر احمدي نژاد برخورد كند هر هفته چند بار استعفا خواهيد داد؟! آيا با اين روحيه ميتوان عنان دولتي را در دست گرفت كه مجلس آن اينگونه با رئيس دولت برخورد ميكند و مجمع تشخيص مصلحت، آنگونه؟! آيا در صورتي كه جنابعالي پيروز شويد و رئيس مجمع تشخيص مصلحت و جريان ايشان رسما از پايان پذيرفتن دوران مدارا سخن بگويد وبه هر مناسبتي به شما حمله كند چه خواهيد كرد؟! در برابر بيش از 40 هزار سياه نمايي وبيش از 3000 تخريب كه نسبت به دولت نهم انجام شده، اگر يك دهم اين حجم نسبت به دولت جنابعالي صورت گيرد چه عكس العملي از خود نشان خواهيد داد؟

2- در جمع اعضاي ستادتان گفته بوديد : ”ما همه امسال دور هم براي تغيير اساسي جمع شده ايم. ميل به تغيير از روي هوا و هوس نيست. بلكه به دليل نيازي است كه احساس مي كنيم كشور به آن دارد. افرادي كه به اين مسأله فكر مي كنند و در اين جا حضور دارند چنين چيزي را در ذهن دارند كه روندها، روندهاي مناسبي براي پيشرفت كشور نيست و خطراتي متوجه كشور است و برنامه هايي كه اجرا مي شود، شايسته خواسته هاي به حق مردم نيست. آن چه كه باعث اين حركت شده است و ما دور هم جمع شده ايم، اين است كه حركت ها متناسب با عظمت انقلاب و اهدافي كه انقلاب اعلام كرده است و ظرفيت هايي كه انقلاب ايجاد كرده، نيست و چه بسا انحرافاتي هم در اين رابطه وجود داشته باشد، لطفا بفرماييد آيا در شرايطي كه كارگزاران و حزب مشاركت عنان كشور را در دست داشتند روند را براي پيشرفت كشور مناسب تر مي ديديد كه به‌رغم دعوت هاي مكرر براي حضور در صحنه انتخابات احساس وظيفه نمي كرديد؟! آيا وقتي كه در 8 سال دوران به اصطلاح اصلاحات در سايه سار جامعه مدني كه جناب‌عالي در نامه اخيرتان به آقاي خاتمي به آن افتخار كرده ايد! مهم‌ترين ارزشهاي اسلام و انقلاب مورد تهاجم قرار مي‌گرفت، بر تظاهرات عليه خدا تاكيد ميشد، استيضاح امام زمان (عج) در ملا عام از سوي دبير كل حزب مشاركت جايز شمرده مي‌شد، امام حسين (ع) خشونت طلب خوانده مي‌شد، افكار امام از سوي اكبر گنجي _عضو حزب مشاركت_ قديمي و شايسته موزه تاريخ دانسته شد و جامعه مدني به جاي جامعه ولايي و مهدوي نشست، انقلاب از مسير خودش منحرف شد يا اكنون كه شعارهاي امام و انقلاب در بلندترين تريبون‌هاي سياسي جهان از جمله سازمان ملل، توسط رئيس جمهور به گوش جهانيان ميرسد ونسيم روح بخش اسلام ناب محمدي، فضاي جهان را آكنده از عطر وجود خود ساخته است؟! آيا زماني كه در سايه سياست هاي منفعلانه دولت اصلاحات، تمامي سايتهاي هسته اي ما در زير دوربينهاي آژانس مهر و موم شده بود و كشورهاي زورگوي اروپايي و آمريكا اجازهِ حتي 3سانتريفيوژ را به ما نمي دادند واز اين بدتر حتي دانشمندان هسته اي ما را از تحقيق و مطالعه در اين باره محروم كرده بودند، كشور در حال پيشرفت بود يا اكنون كه در سايه ايستادگي و مقاومت دولت نهم كشور به غني سازي اورانيوم رسيده، هزاران سانتريفيوژ در اختيار داريم؟! آيا جز اين است كه دستيابي به ماهواره اميد و تكنولوژي موشك پرتاب ماهواره قبل از كره شمالي كه سال ها در اين زمينه كار كرده، با برنامه ريزي و مديريت دولت نهم به دست آمده است؟ پيشرفت هاي شگرف در حوزه بهداشت و درمان كه بر كم‌تر كسي مخفي مانده، در تاريخ ملت ايران بي نظير است. در صنايع دفاع نيز با دستيابي به پيشرفته ترين سلاحهاي موشكي، قايقهاي پرنده و.... دشمن را از حمله نظامي به ايران نا اميد كرده‌ است. در توليد سيمان كه ساعتها وقت مردم را در صف مي گرفت به جشن خود كفايي رساند. فولاد نيز كه يكي از عمده ترين مواد اوليه كارخانه هاي ما را تشكيل مي دهد، با رسيدن به مرز 18 ميليون تن كه 8 ميليون آن مربوط به اين دولت است، به‌زودي كشور را به خود كفايي مي رساند. آقاي موسوي! قرار بود طبق وعده اي كه به اعضاي ستادتان داده ايد انصاف را رعايت كنيد و از تخريب ديگران بپرهيزيد، ولي چه شده است كه در همان جمع از جاده انصاف خارج شده، با ناديده گرفتن پيشرفتهاي دولت نهم سخنان خود را با تخريب آغاز كرده ايد؟!

3- در نامه به آقاي خاتمي “پيشرفت هاي به‌دست آمده در انرژي هسته اي و ارتقاي موقعيت جهاني نظام و كشور “را از ثمرات دوران رياست آقاي خاتمي دانسته‌ايد كه “دركشان به مرور زمان و يا نگاه‌هاي عميق نياز دارد”! به‌راستي به اين جملاتي كه نوشته ايد باور داريد يا فقط در راستاي تبليغات انتخاباتي به رشته تحرير در آورده ايد؟! اين در حالي است كه خود حضرت عالي در جمع اعضاي ستادتان اظهار داشته ايد: ”ما درسالهاي اخير در مواردي كه تلاش و ثبات مديريت داشته ايم، پيشرفت خوبي كسب كرده ايم. تكنولوژي هسته اي و صنايع موشكي و سلولهاي بنيادي جزو آنها هستند. سال گذشته سال رشد و شكوفايي اين استعدادهايي بود كه از طريق رهبري اعلام شده بود و پيشرفت هاي خوبي داشت و از كساني كه به اين مساله كمك كردند بايد تقدير كنيم. از خود دولت هم كه زحمت كشيده، بايد تقدير كنيم. (مردم سالاري، 15/1/88 ص3) اين در حالي بود كه در دولت آقاي خاتمي، به تعليق افتخار ميشد و در مجلس ششم براي پذيرش تعليق كامل هسته اي طرح سه فوريتي ارايه مي گرديد! درباره ارتقاي جايگاه ايران در جهان نيز در سايه شعار غرب پسند گفت و گوي تمدنها حاصل نشد، چرا كه در همان شرايط و در حالي كه نامه دولت اصلاحات مبني بر آمادگي كامل جهت پذيرش تعليق و خلع سلاح حزب ا... لبنان ودست برداشتن از حمايت از فلسطين نوشته شد، آمريكا، ايران را محور شرارت خواند و همواره مورد تهديد اسراييل و آمريكا به حمله نظامي قرار داشتيم. ولي در سايه ايستادگي دولت نهم وسياست تهاجمي به دشمن كه بارها مورد تحسين مقام معظم رهبري قرار گرفته و اقتضاي روحيه حماسي ملت ايران است، سايه تهديد برداشته شد و ايران اسلامي به اوج عزت و اقتدار رسيد؛ به گونه‌اي كه دشمنان نه تنها قادر به تهديد ما نيستند بلكه سناتورها ي دموكرات آمريكا، دبيركل اتحاديه عرب و ديگران به اين نكته اعتراف ميكنند كه نميتوان ايران را در منطقه به حساب نياورد و تنها راه، مذاكره با ايران است

لطفاً نظر صريح خود را راجع به نهضت آزادي روشن و شفاف اعلام نماييد؟

4- جناب‌عالي با بيان اين كه “متاسفانه پنهان كردن اطلاعات تبديل به يك تكنيك شده است”، گفته ايد:” نظام اجرايي و اقتصادي ما واقعا به راه درست نمي رود مگر اين كه ما دست از اين كارها برداريم. اطلاعات مربوط به نفت و قراردادهاي نفتي بايد براي مردم بازگو و گفته شود، حق مردم اين است كه از آن اطلاع داشته باشند. بايد بدانيم مردم با حكومت و نظام دشمن نيستند ولي طالب صداقت و شفافيت هستند.” سپس افزوده ايد: ”آنها كه فرنگ نشسته اند و محاسبات دقيقي دارند، يقينا ميتوانند محاسبه كنند كه ما چقدر ذخيره ارزي داريم يا نداريم، ولي كارشناسان مسوول و دلسوز كشور و نمايندگان كشور و مردم ما به دليل اين كه اطلاعات پنهاني و سري است، اطلاعي از آن ندارند. فقط صرف گفتن اين كه براي چند دوره دولت هاي بعدي هم ذخيره ارزي داريم كه نمي تواند قانع كننده باشدبراستي دادن اين اطلاعات به مردم فقط در اين دولت مي بايست انجام مي گرفت يا در دولت هاي گذشته هم مي بايست كساني كه شعار خود را “دانستن حق مردم است” قرار داده بودند براي مردم شفاف بيان ميكردند؟! آيا در 8 سال دولت شما و دولت هاي 16 ساله آقايان خاتمي و هاشمي اين اطلاعات به مردم داده شد كه امروز اين انتظار را از دولت نهم داشته باشيد؟! آيا مردم از مصارف درآمد حداقل 800 مليارد دلاري زمان شما مطلعند؟! طبيعتا در آن هنگام اگر كسي چنين چيزي را مطالبه مي كرد در پاسخش گفته مي شد كه ما نماينده مردم هستيم و آن ها به ما راي داده اند واعتماد دارند و نيازي به بيان اطلاعاتي نيست كه دشمن از آن سوء استفاده مي كند. والبته اين منطق درستي است چرا كه اطلاعات دشمن اگر از سوي مقامات رسمي كشور تاييد شود براي او بسيار نافع تر است ودانستن اين گونه اطلاعات نيز چندان براي آحاد مردم سودي ندارد.ازجمله اموري كه مايل به شفافيت آن هستيدآن است كه “مي خواهيم يك ليست و سندي به مجلس و ملت داده شود كه ما حدود 270 ميليارد دلار پول نفت را كجا هزينه و صرف چه كرديم؟” يا يك ميليارد دلار از بودجه 86 كه ديوان محاسبات مجلس ايراد گرفته در كجا هزينه شده است؟ در اين موضوع هم اين براي اولين بار است كه در 30 سال انقلاب از دولت خواسته مي شود كه اين اطلاعات دقيق را به مردم بدهند. البته مسؤولان نظارتي، اين اطلاعات را دراختيار دارند وجالب اين كه كساني اين اطلاعات را مي خواهند كه در دوره مسؤوليتشان حتي براي دادن اين گونه اطلاعات به مسؤولان مربوطه مشكل داشتند. جناب آقاي ميرحسين! چگونه است كه شما به ايراد ديوان محاسبات مجلس به بودجه 86 كه دولت در پي برطرف كردن ايراد آن است خوب توجه داريد؛ ولي از واريز نشدن 6 ميليارد دلار پول نفت در گذشته به خزانه كه همان ديوان محاسبات تذكر داده است غفلت مي كنيد ؟ آيا شفافيت د ريك جا مطلوب است ودر جاي ديگر نامطلوب؟!

5- راجع به ماجراي ژنو در مشهد فرموده بوديد: " افتضاح سوييس نتيجه افراطي گري رييس جمهور بود" و همچنين : " تكرار اين مسايل حيثيت جمهوري اسلامي را تهديد مي كند" مگر مبارزه با استكبار جهاني و صهيونيسم مسايل هميشگي و حيثيتي انقلاب و نظام ما نبوده است؟ اگر نظرتان عوض شده است و يا صورت مساله تغيير كرده است، لطفا بفرماييد احيانا چه مسايل ديگري هم هست كه در ديدگاه شما عوض شده است؟

6- شما كه نگران بد اخلاقيهاي انتخاباتي و استعمال شيوه هاي غير اخلاقي هستيد! چطور در برابر اين همه حتاكي، توهين و بي بند و باري در تخريب اطرافيانتان عليه دولت نهم و شخص دكتر احمدي نژاد، عكس العمل نشان نمي دهيد؟

7- وضع كشور را اسف بار توصيف و دولت را متهم به بي برنامگي و روزمرگي كرده ايد، لطفا با پرهيز از كلي گويي، كمي از برنامه هايتان را براي بهبود اوضاع تشريح فرماييد ؟؟

8- در دوره اي که مديريت فرهنگي کشور بدست وزير لندن نشين آقاي خاتمي اداره ميشد وپرچم استحاله فرهنگي ودين ستيزي گسترش پيدا مي کرد و ولنگاري وهرهري مذهبي وتقدس زدايي توسط همان به اصطلاح اصلاح طلبان هدايت مي شد و مراجع عظام تقليد و نخبگان کشور با تحصن وسخنراني اعتراض خود را اعلام داشتند ومقام معظم رهبري صراحتا از مديريت واداده فرهنگي شديدا انتقاد نمودند ولي متاسفانه آقاي خاتمي انديشه هاي مهاجراني را همان انديشه هاي خود معرفي کرد و شما که امروز پا در عرصه تکليف مداري گذاشته ايد، چرا همراه تکليف مداران نداي اعتراض سر نداديد وخلوت هنري خود را برهم نزديد ؟

9- بعد از روي کار آمدن دولت اصلاحات کساني که تا پيش از آن از فضاي باز فعاليت دانشجويان سخن مي گفتند، رسماً جنبش دانشجويي را "حرف مفت" لقب دادند ( سعيد حجاريان) و گفتند که: دانشجويان کارشان تمام شده است؛ از اين به بعد بايد به کار خودشان برسند. (تاج زاده) آيا فکر نمي کنيد نگاه اصلاح اطلبان پيرامونتان اين بار هم به جنبش دانشجويي ابزاري باشد؟ و اساسا چه شده است، كه اين "حرف مفت" دوباره به كار آمده است

10- برخي معتقدند مواجهه جمعي از اصلاح طلبان با طرح تحول اقتصادي دولت نهم صرفاً سياسي است. از جمله دلايلي که وجود دارد، اين است که افرادي مثل آقاي مهدي هاشمي رفسنجاني، سعيد شيرکوند، محمد حسين شريف زادگان و... همه از هدفمند کردن يارانه ها در ابتداي امر استقبال کرده بودند. اما با جدي شدن اين طرح، عنوان "گداپروري" به آن داده شد. سؤالي که وجود دارد اين است که اگر پرداخت نقدي يارانه‌ها گداپروري است، چرا آقايان کروبي و هاشمي رفسنجاني در انتخابات رياست جمهوري گذشته از پرداخت نقدي 50 هزار توماني و 70 هزار توماني سخن به ميان آوردند؟ آن موقع گداپروري نبود؟ فکر نمي کنيد قضاوت هاي اقتصادي اصلاح طلبان هم سياسي است؟ آيا اين دست قضاوت ها را به ضرر مصالح کشور و مردم و مستضعفين جامعه نمي دانيد؟

11- گويا نگران استفاده از امكانات دولتي براي تبليغات انتخاباتي بوده ايد و اطرافيانتان مكرر فتوا به حرمت آن مي دهند! دغدغه ستودني است اما بفرماييد چرا دفتر روزنامه اطلاعات و امكانات اين موسسه دولتي، دانشگاه الزهرا و ... به طور كامل براي تبليغات انتخاباتي در اختيار شماست ؟!

12- خود را اصولگراي اصلاح طلب خوانده ايد، بيان ارزشمندي است اما اصولگراييتان با اصلاح طلبي اصلاح طلباني كه پيرامونتان حلقه زده اند و هيچ نسبتي ما بين خود و اصول قايل نيستند و عملكرد 8 ساله شان نيز مبيين اين موضوع بوده است، چگونه تعريف مي شود؟ مگر اينكه پايبندي به اصول و ارزشهاي ديني، ولايت پذيري ، استعمار ستيزي، حمايت از محرومين و مظلومين و مستضعفين، مبارزه با فساد اخلاقي و اقتصادي و اجتماعي ديگر جزو اصول نباشد؟؟

13- اگر شما امروز با گفتمان انقلاب وارد عرصه شده ايد آيا اين نشانگر مايوس بودن شما دردوره شانزده ساله مديريت قبلي جهت اصلاح امور نيست ؟حتما امروز به دليل برگرداندن فضاي ارزشي وگفتمان انقلاب توسط رييس جمهور مکتبي جناب آقاي دکتر احمدي تژاد ،شما نيز اميدوارتر شديد وبا اين گفتمان در صدد جمع آوري آراي مردم هستيد ؟سوال اساسي جوانان از شما اين است چرا در دوره هفتم انتخابات رياست جمهوري با گفتمان اصلاحات همراه شديد ؟ ودر دوره هشتم که وضعيت کارکرد اصلاحات در کشور به وضوح مشخص شده بود دوباره اجازه استفاده ابزاري از نام وعکس خود به منحرفين از آرمان هاي حضرت امام داديد؟

14- مهم ترين دليل که آقاي موسوي براي حضور امروز و سکوت ديروز خود ادعا مي کند، قانون شکني و ساختار گريزي دولت دراين چهار ساله است، و ضمنا مدعي حرکت صحيح دولت هاي گذشته اند، اما آيا اين اعتراض مردم به حرکت دولت هاي گذشته نبود که باعث روي کار آمدن همين دولت شد؟

15- آقاي کروبي پيش‌تر انتقادات مفصلي را نسبت به اصلاحات طرح کرده بود. وي گفته بود: «من هيچ شبهه ندارم اگر دوباره پيروز شويم و يك مقدار جلو برويم همان قضايا (تندروي‌ها) دوباره شروع خواهد شد.» وي همچنين با نفي وجود خارجي جبهه اصلاحات افزوده بود: «اگه جبهه اي وجود داشت كه كار به اينجا نمي كشيد. جبهه كجا بود؟ يك عده ورشكسته دور هم جمع شده ايم و مي گوييم جبهه. لطيف صفري مي گفت جبهه دوم خرداد 18 گروه‌اند ولي 12 نفرند!» البته شخص آقاي خاتمي هم پيش از اين بر وجود برخي تندروي ها صحه گذاشته بود. وي گفته بود: «بدون اينکه بخواهم کسي را محکوم کنم، اما از اين نکته نيز نبايد بگذريم که هم در طرح مسائل و هم در پيگيري آن از سوي برخي اصلاح طلبان تندروي وجود داشت و همين مانع موجب طرح اولويت هاي اصلاحات به صورت گام به گام شد.» اولا موضع شما نسبت به انتقادات آقاي کروبي چيست؟ اين انتقادات را مي پذيريد يا شما هم مثل برخي دوستانتان کروبي را پير و سازشکار يا قدرت طلب مي دانيد؟ ثانياً اگر در جبهه اصلاحات تندروهايي وجود دارند و آقاي خاتمي هم به حضورشان اعتراف دارند، اين تندروها چرا هيچ وقت مشخص نشدند و از جريان اصلاحات کنار گذاشته نشدند؟ خاتمي دروغ مي گفت؟ يا واقعا تندروي هايي وجود داشت؟ و يا اينکه او توان کنار گذاشتنشان را نداشت؟ اين پارادوکس را چگونه حل مي کنيد؟ وقوع مجدد اين اتفاق بديهي را در صورت پيروزيتان چطور تحليل مي كنيد و چه تدبيري براي كنترل اين جريان در چهارچوب اصولي كه از آن دم مي زنيد داريد؟

16- برخي بر اين باورند که اصلاح طلبان فقط زمان انتخابات ياد مردم و سفر به شهرستان ها مي افتند و در ساير بازه هاي زماني توجهي به مشکلات مردم ندارند. البته به اين موضوع خود اصلاح طلبان هم معترفند. آقاي محمود يگانلي در اين خصوص گفته بود: «دوم‌خردادي‌ها از مردم عقب افتادند. نقد منتقدان به گروههاي اصلاح طلب مبني بر ضعف ارتباط آنها با بطن جامعه انتقاد واردي است.» آقاي اصغرزاده هم گفته بود: «اصلاح طلبان بايد ميان خود با مردم آشتي ايجاد کنند. در اين صورت مشارکت مردم افزايش يافته و افکار و برنامه هاي اصلاح طلبان از حمايت و اقبال بيشتري برخوردار خواهد بود.» و آقاي سعيد حجاريان اذعان کرده بود: «مشکل ما مجلس و شوراي نگهبان نيست و با همين ها هم مي توان کار کرد. مشکل اصلاح طلبان پايگاه اجتماعي آنهاست.» آيا اين نقد را مي پذيريد؟ چگونه است که اصلاح طلبان از يک سو از مردم و حقوق مردم سخن مي گويند و از سوي ديگر خود به بي توجهي به مردم معترفند؟ طبعاً اين پارادوکس ها چندان خوشايند نيست؟ چگونه اين مسئله را پاسخ مي دهيد؟

17- دولت را متهم به تحجر مي کنيد و خود مدعي خط اماميد. آقاي مهندس تحجر در ديدگاه حضرت امام(ره) تعريف و شاخص دارد (منشور روحانيت) تحجر که يک انگ سياسي و يک فحش ژورناليستي نيست که هر کجا خواستيم خرجش بکنيم، تحجر يک مفهوم تئوريک دارد. درديدگاه امام تحجر داراي دو شاخصه اصلي است "گوشه نشيني و تنزه طلبي" و شما 20 سال است که از مصاديق أعم تحجر هستيد. توضيحات تان راجع به آن اتهام و اين عملکرد چيست؟ ( لطفا نگوييد که منزوي شده بوديد ويا در صحنه بوديد و ديده نشده ايد، ليست بلندي از خبرنگاران و شخصيتها وجود دارد، که به کراّت در موضوعات مختلف در سالهاي اخير به شما مراجعه کرده اند و حاضر به مصاحبه و اظهار نظرنشده ايد.)

18- آقاي عباس عبدي پيش از اين گفته بود: «اصلاح طلبان همه گاف داده اند، اول بايد بنشينند و گذشته را نقد كنند. اگر اين كار را صادقانه انجام دادند، آن وقت مي شود گفت در حال انجام دادن كاري هستند.» وي همچنين افزوده بود: «هيچ كاري نمي شود كرد. بايد بروند در خانه بنشينند يا اينكه در خيابان راه بروند.» آيا سرانجام فرصتي براي نقد گذشته مهيا شد؟ بالاخره فرصت کرديد تعريفي روشن از اصلاحات ارائه کنيد؟ آقاي خاتمي پيش از اين گفته بود: «گفتمان اصلاح طلبي گاهي تنه به تنه ليبراليزم زده است. چون ما مشخص نكرده ايم نظر مستقل خودمان چيست.» آقاي ذاکري هم گفته بود: «مهمترين شعار گروههاي دوم خرداد مگر اصلاحات نبود؟ از جمله مشکلات اين است که چيزي را تعريف نکرده بر زبان جاري مي کنيم و هر کس اعتقادات شخصي خود را به بهانه آن بيان مي کند.» آقاي خاتمي هم البته گفته بود که "هر کسي از ظن خود يار اصلاحات شد". شما كه اكنون پايگاه انتخاباتي تان و تبعا در صورت پيروزي كابينه آتي تان را جبهه اصلاحات قرارداده ايد، آيا مطلعيد، كه آيا بالاخره اين فرصت دست داد که بنشينيد و گذشته پر چالش اصلاحات را مرور کنيد و به نقد بکشيد؟ آيا تعريف اصلاح طلبي بالاخره مشخص شد؟ آيا جرأت نقد در جريان اصلاحات وجود داشت؟ يا اينکه تندورهاي اصلاحات هنوز هم مانع آن مي شوند؟

19- از جدي ترين نقدهايي که شما و دوستانتان متوجه دولت مي دانيد، نقدهاي اقتصادي است. سؤال اينجاست که اگر اقتصاد در تصميم گيري هاي سياسي براي شما موضوعيت دارد، چگونه نگاه کارگزاراني راست را با نگاه چپ ميرحسين پيوند مي دهيد و در عين حال از آقاي خاتمي که جهت گيري مشخص اقتصادي به اذعان کارشناسان اصلاحات نداشته است، حمايت مي کنيد؟ آيا انتقادات اقتصادي صرفا بهانه اي براي تخريب دولت نيست؟ انتقادات اصلاح طلبان از اقتصاد کارگزاراني را به خاطر داريد؟ چگونه است که آن نگاه الآن در دل اصلاحات وجود دارد؟ اقتصاد در قضاوت شما نسبت به مسائل سياسي نقش دارد يا ندارد؟ اگر دارد چرا اين چنين بين دو نگاه صد در صد متفاوت سرگردانيد؟

20- آقاي عباس عبدي در جايي مي‌گويد: «اين را مي دانم که نزد دوستان اصلاح طلب انتخابي وجود ندارد. آنان به سوي سرنوشتي مي روند که چندان گريزي از آن ندارند. آنان قدرت و اعتبار خود را چنان به افراد زده اند که چيزي ديگر از آنان باقي نمانده است... بيشترين خطر را در اين مي بينم که اعتماد و اعتباري که سال ها کسب شده بود و مي توانست در بزنگاه هاي لازم مورد استفاده قرار گيرد، اکنون از ميان رفته است و چيزي از آن باقي نمانده است و اين رخ نداد مگر به خاطر نابخردي و...» برخي بر اين باورند که اصلاحات توان زايش نيروي جديدي را ندارد و از روي ناچاري به تنها چهره هاي موجود خود چنگ مي زند. چرا چهره جديدي در جبهه اصلاحات متولد نمي شود؟ نظر شما در خصوص تحليل آقاي عبدي از ماجرا چيست

21- حمايت همزمان کارگزاران از خاتمي، کروبي و ميرحسين را چگونه تفسير مي کنيد؟ آيا اصلاحات بازي سياست مداران پشت پرده نشده است؟

22- پوپوليسم خوب است يا بد؟ اگر خوب است، چرا دولت نهم را به آن متهم کرديد؟ و اگر بد است، چرا خود پوپوليستي عمل کرديد؟ اين اعتراف آقاي اصغرزاده است. توجه کنيد: «ما از پوپوليسم خيلي استفاده کرديم! اين واقعيت را نمي توان انکار کرد که دوستان ما از احساسات مردم استفاده مي کردند!» شما هم كه اكنون در برنامه هاي تبليغيتان بر همن سياقيد!؟؟ چون اساسا از همان تيم تبليغي دوران اصلاحات بهره منديد!

23- همواره برخورد با دانشجويان مورد اعتراض دانشجويان اصلاح طلب بوده است. اگر شما قائل به آزادي بيان هستيد و قرائت هاي مختلف را برمي تابيد، اگر بر اين باوريد که نبايد به فضاي دانشجويي با ديد امنيتي نگاه کرد، چگونه است که شخصيت هاي محوري شما در مقابل شکايت همان بانيان آزادي انديشه از فعالين دانشجويي امروز سکوت کرده اند؟ حتما از شکايت هاي صورت گرفته از جانب آقاي جاسبي، آقاي موسويان و آقاي عليخاني از بعضي فعالين دانشجويي خبر داريد. براي اين عملکرد پارادوکسيکال چه پاسخي ارائه مي کنيد؟ حتماً سياست شما ذيل اخلاق تعريف مي شود. اين گونه نيست؟

24- آقاي موسوي با عنوان اصلاح طلب اصول گرا حتماً خبر داريد از وضعيت پوشش و نوع ارتباطات موجود، ريخت و پاش ها, سوابق، هزينه هاي منافي الگوي مصرف، در دفاتر و ستادهاي تبليغاتي تان، و حتماً خوانده ايد نامه جمعي از رزمندگان را با خطاب ” برادر موسوي! و اگر ستاد شما اين است دولت شما چگونه خواهد بود؟" و لطفاً نگوييد که مطلع نيستيد و نظارت نداريد که شما خود را کانديداي اداره و نظارت بر عرصه اي کرده ايد که انتخابات تنها ماکت کوچکي از آن مي باشد. لطفاً بفرماييد چگونه توجيه مي شود اين رفتارها در چهارچوب اصول اعتقادي تان، نکند دست به انجام اصلاحاتي اساسي در اصول تان زده ايد

25- راجع به طرح هاي مسکن مهر و سهام عدالت در تاريخ 6/2/1388 فرموده بوديد که "مصيبت بزرگ دولت آينده است". و تنها به فاصله چند روز در تاريخ 18/2/1388 با اشاره به اينکه نمي توان همه کارهاي دولت نهم را بد دانست فرموديد: "سهام عدالت و مسکن مهر را ادامه مي دهم" اين اعلام نظر هاي متفاوت از چه منظري تحليل مي شود؟

26- اکثراً شما را به خط امام و عدالت خواهي مي شناسند و مدعي هستيد اين دو شاخصه را در ممکلت پياده خواهيد کرد .

شما ده سالي است که رئيس فرهنگستان هنر هستيد و تاکنون ميلياردها تومان دراين حوزه خرج کرده ايد. لطفا از توفيقات تان در تحقق اين دو مهم درحوزه مسئوليت 10 ساله تان بگوييد؟

27- آقاي مهندس در کرمان فرموده بوديد: " هيچ حساسيتي نسبت به سازمان مجاهدين ندارم وبيانيه جامعه مدرسين يک بيانيه سياسي بوده است " و حال آنکه جامعه مدرسين تصريح و تأکيد بر فقهي بودن عدم مشروعيت سازمان مجاهدين دارد و هيچ گونه همکاري با آن را جايز نمي داند. اين تعارض را گونه توجيه مي کنيد؟

28- فرموده بوديد، " تمام تلاشم را براي تشکيل يک تلوزيون خصوصي انجام خواهم داد " آقاي موسوي کجاي قانوني که خود را موظف به پاي بندي از آن مي دانيد و دولت نهم را متهم به گريز از آن، چنين مجوزي صادر کرده است؟

29- آقاي موسوي! فرموده بوديد:"تا شب انتخابات ، فقط انتقاد خواهم کرد " اين سياق ، که به جاي اثبات خود به نفي ديگران بپردازيد با کدام منطق اخلاقي ، شرعي و منطقي و با کدام ميزان از موازين خط امام سازگار است.

30- آقاي موسوي! چطور خود را بسيجي مي دانيد ! ولي بسيجيان در جلساتتان اجازه ي نقد آزادانه و طرح سوال نداشته و بلا استثنا مورد تمسخر و توهين قرار مي گيرند؟!

31- از دلايل استعفاي آقيان توكلي و عسگر اولادي، اخراج غير محترمانه آقايان مرتضي نبوي و ناطق نوري، حذف آقايان رفيقدوست و پرورش و ... بگوييد؟ شما كه در عملكردتان سابقه حذف مخالف و در تبليغاتتان سابقه برخورد با منتقد را داريد، چطور مدعي يك دولت بالنده و پر ظرفيت هستيد!؟

32- جنابعالي در شرايط جنگي مسؤوليت اجرايي كشور را به عهده داشتيد؛ شرايطي كه كشور با روش كوپني اداره مي شد و همه چيز در كنترل دولت بود؛ مردم حتي براي گرفتن سيب زميني نيز بايد ساعت ها در صف مي ايستادند. در آن زمان مردم به خاطر شرايط جنگي همه سختي ها را تحمل مي كردند و دم بر نمي آوردند ولي امروز شرايط تغيير كرده است. اگر در دماي30 درجه زير صفر زمستان قيمت گوجه افزايش يابد وزير را به مجلس فرا مي خوانند و از رئيس جمهور توضيح ميخواهند؛ در مطبوعات تيتر اول مي‌شود و مردم هم برايشان قابل تحمل نيست. فكر ميكنيد با تجربه آن دوران، ميتوان امروز كشور را اداره كرد. البته پر واضح است كه ديگر مردم بعد از گذشت 30 سال از انقلاب حاضر به پذيرش آزمون و خطاي مسؤولان نيستند.

33- طرح اقتصادي براي مهار تورم وكاهش بيكاري كه به اعضاي ستاد ارايه شده از اين قرار است :” حمايت از توليد داخلي و صيانت از اقتصاد ملي در مقابل بحران بزرگ اقتصادي جهان قويا دنبال خواهد شد. تورم و بيكاري از مشكلات اساسي اقتصاد كشور است كه تنها با عزم ملي و تلاش دولت و كمك مردم عزيز مي توان بر آن ها غلبه كرد.” اولا ارائه يك طرح كلي مبني بر اين كه اقتصاد كشور تنها با عزم ملي وحمايت از توليد داخلي حل مي شود امري بديع نيست و تقريبا همه اين را مي دانند. استراتژي دولت نهم نيز در اين 4سال بر همين قرار گفته و درست به همين دليل است كه هم در توليد محصولات صنعتي و هم در توليد محصولات كشاورزي رشد چشم گيري داشته ايم كه از جمله آن ها مي توان به صدور بيش از 100هزار خودرو به خارج از كشور اشاره كرد. شايسته است شخصيتي كه خود را براي رياست جمهوري نامزد كرده، براي حل معضلات اقتصادي طرحي جامع ارايه كند و از كلي گويي و شعار بپرهيزد و از تلاش ها و دستاورد هاي دولت كار و تلاش غفلت نكند. درباره اظهاراتي كه در جهت دلسوزي براي برنجكاران داشته ايد، بايد گفت: مردم فراموش نميكنند كه در زمان دولت جناب‌عالي، برنجكاران شمال حق نداشتند برنج خود را با نرخ مصوب جز به دولت بفروشند! وجالب اين كه خروج هر محموله برنج بدون مجوز دولت از استان، قاچاق محسوب ميشد! حتما يادتان هست مسافراني كه از استان مازندران و گيلان بيش از 20 كيلو برنج سوغات مي آوردند، برنجشان در ايستهاي بازرسي مصادره مي شد! راستي اگر دولت اجازه واردات برنج را ندهد و قيمت برنج افزايش يابد جناب‌عالي و دوستانتان در باره گراني اين كالاي استراتژيك چه قصيده‌هايي كه نمي سرايند! لطفا به تيتر هاي روزنامه هاي سال گذشته مدعيان اصلاحات به هنگام افزايش قيمت برنج مراجعه كنيد. محض اطلاع، دولت در چند روز گذشته تعرفه واردات برنج را افزايش داد تا نرخ برنج داخلي تعديل شود

34- درباره سياست خارجي نيز به ذكر كلياتي اكتفا كرده اظهار داشته ايد: ”بايد تحرك در حوزه سياسي خارجي مان را گسترش دهيم و تمايل خود را براي تعامل با همه جهان با حفظ ارزش هاي خودمان اعلام كنيم. از هر نوع ماجراجويي و ايجاد حادثه چه در سطح ديپلماتيك و سطوح ديگر بايد خودداري كنيم” اين كليات مورد قبول همه است؛ خوب است براي اجراي آن طرح عملياتي و برنامه مشخص ارايه كنيد. نكته ديگر اين كه اخيرا دادن نسبت “ماجراجويي” به دولت نهم در ادبيات جناب‌عالي و آقاي محسن رضايي و ديگر دوستانتان باب شده است! در حالي كه رهبر معظم انقلاب سياست دولت نهم را مورد تاكيد قرار داده و از سياست هاي منفعلانه دولت اصلاحات به شدت انتقاد كرده، فرموده اند” هيچ‌كس احتجاجي بر عليه دستگاه و نظام، نسبت به اين مشيي كه آقاي رئيس‌جمهور در باب مسأله هسته‌اي تشريح كردند، ندارد. راه همين است. ما آن راه ديگر را هم تجربه كرديم؛ روشن شد. البته روشن بود، حالا سندهاي اين‌ها هم يك روزي ان‌شاءاللَّه منتشر خواهد شد. كلمه‌ كلمه حوادث اين روزهاي گوناگون ثبت و يادداشت و ضبط شده است؛ يك روزي در اختيار افكار اين ملت قرار خواهد گرفت و ان‌شاءاللَّه روشن خواهد شد كه در اين مدت چه گذشته است.” ( ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام جمهوري اسلامي‌18/7/85 ) مردم نيز تفاوت نگاه دولت ها را به خوبي ميدانند.

35- آقاي مير حسين ! آيا احزاب افراطي مشاركت وسازمان مجاهدين و تحكيم وحدت را مي شناسيد و از مواضع آن ها در برابر امام و ارزش هاي انقلاب آگاهيد؟ آيا از نقش اين گروه ها در زمين زدن آقاي خاتمي اطلاع داريد؟! اگر داريد چگونه به حمايت اين احزاب تن مي دهيد و اگر اطلاع نداريد...!!!

36- فرموده بوديد كه معتقديد در اداره كشور مي بايست با تعامل، از همه ظرفيتهاي نيروي انساني استفاده شود، لطفا از علل استعفاي 5 وزير كابينه تان بگوييد؟؟ (توكلي، عسگراولادي، ناطق نوري، مرتضي نبوي و پرورش)

37- علي رغم تصريح و تاكيد امام مبني بر سپردن كار به مردم (جملات مشهور امام كه "كار را به خود مردم واگذاريد" و يا "دولت تاجر خوبي نيست" ) چرا در زمان نخست وزيريتان اينقدر تاكيد بر اقتصاد دولتي داشتيد؟؟

38- به ياد داريم که يکبار در آستانه انتخابات مجلس هفتم لب به سخن گشوديد واز رد صلاحيت فله اي انتقاد کرديد ومطبوعات زنجيره اي تيتر اول خود را به سخنان شما اختصاص دادند آيا از ثبت نام گله اي هدفمند (حتي افراد داراي سوء سابقه در اين جريان) نيز اطلاع داشتيد که نتيجه اي جز رد صلاحيت قانوني نبود تا شوراي نگهبان و نظام به چالش كشيده شود (كه خود اين جريان نيز بعدا اعتراف و به عنوان يك راهبرد بدان افتخارکردند) . اما متاسفانه شما هم بازي خورديد و موج ساز انتخاباتي شديد .حال در اين بازي جديد اصلاح طلبان شما در چه گزينه اي قرار گرفته ايد ؟ آيا مستقلا وارد عرصه رقابت شده ايد ويا .....؟

39- از سازمان برنامه وبودجه در سخنراني اخيرتان دفاع شرعي نموده ايد وآن را ارتباط به مديريت اسلامي داده ايد ( در همايش موج سوم: ... صرف اينكه بگوييم بعضي كارشناسان آن سكه مي گرفتند و بودجه تصويب مي كردند..) واقعا اين نحوه استدلال براي ما جوانان در مسايل مهم کشوري جاي سوال است .سازمان دوران قاجاري وساختار انگليسي فرسوده که با نگاه کارشناسانه و مدبرانه دولت نهم تغيير جايگاه داده و اصل برنامه ريزي وتقسيم بودجه بر اساس عدالت سرلوحه دولت مکتبي است . آيا اين سازمان به خاطر سکه گرفتن منحل شده يا بخاطر مديريت سکه اي دوستان دوران قديم شما بعد از جنگ منحل شده است ؟

40- مصداق توزيع فقر را بر چه کارهايي مي توان منطبق دانست؟ چگونه مي توان سياست هايي مانند سهام عدالت و يا هدفمند کردن يارانه ها را در جهت برقراري عدالت و کاهش فاصله طبقاتي هدايت و مديريت کرد؟ و نه در جهت توزيع فقر؟

41- ضرورت حضور بخش خصوصي در فرايند تصميم گيري و قائل به نقص داشتن برنامه ريزي و سياست گذاري دولت از اين لحاظ چگونه با شعار بازگشت به سازمان مديريت و انتقاد از دولت به خاطر کنار گذاشتن شيوه برنامه ريزي گذشته قابل جمع است؟

42- انتقاد شما به حذف سازمان مديريت چگونه است، آيا شما معقتد به بازگشت به همان نوع بودجه ريزي قديم هستيد يا اين که شرايط حاضر را قابل اصلاح مي دانيد و يا معتقد به نوع جديدي از برنامه ريزي هستيد؟

43- انتقاد اقاي موسوي از طرح تحول و مطرح شدن آن را نتيجه حذف سازمان مديريت دانستن که اين حذف را هم مساوي با کنار گذاشتن عقلانيت مي دانند ناظر به چه مواردي از اين طرح است ايا اساسا کليت اين طرح را در همه زمينه هاي مردود مي دانند يا ايراد ايشان به مواردي است مانند هدفمند کردن يارانه ها، يا اصلاح نظام مالياتي يا گمرک و يا ... و اينکه اين طرح را در چه نسبتي با سياست هاي سند چشم انداز 20 ساله يا قانون هاي توسعه کشور مي دانند؟

44- تخصيص منابع کشور براي رسيدن به شکوفايي در توليد با چه نظم و ساختاري امکان پذير است، اولويت ها براي توليد چيست، ؟ آيا توليد ملي به معني اين است که همه چيز در داخل توليد شود حتي اگر هزينه گزافي براي آن بپردازيم و يا بايد بر توليد مواردي خاص تکيه داشت، اين موارد چه چيزهايي مي تواند باشد؟

45- تاکيد بر بخش خصوصي توانمند و دولت برنامه ريز و سياست گذار به چه معني است، دامنه بخش خصوصي تا کجا بايد ادامه بايد داشته باشد و سياست گذاري دولت تا چه حدي است ؟

46- اگر ساختار بخش هايي از کشور ناهماهنگ با حرکت در جهت شکوفايي توليد ملي که شعار مد نظر شماست باشد آيا بايد گفت که بخاطر ثبات نبايد به آن دست زد يا بايد اين ساختارهاي ناهماهنگ را تغيير داد، اگر اين ساختارها تضاد آشکار با رويکرد يک دولت داشته باشند اين ضرورت احساس نمي شود که دست به تحول هاي بنيادين زد و شروع به نوسازي کرد، آيا مي توان اين ضرورت تغيير را با شتابزده ناميدن و يا مخالف کارشناسي دانستن مورد هجمه قرار داد؟

47- چه اجزائي بر ايجاد رابطه اي مناسب بين توليد و توزيع حکم فرماست و دولت چه کارهايي را بايد انجام دهد تا اين رابطه به صورت متعادلي در آيد؟ کدام بخش بايد بيشتر مورد توجه دولت باشد و چه ساختار زير بنايي بايد براي اين بخش ها ايجاد کرد ، وظيفه بخش خصوصي در توزيع چگونه است و چگونه مي توان بخش خصوصي را در اين امر راهنمايي و نظارت کرد؟

48- ايا بخش خصوصي توان سرمايه گذاري مداوم و بکارگرفتن فناوري هاي پيشرفته که ضروري براي رشد و توسعه پنداشته مي شود را دارد يا نيازمند ياري دولت است، کمک کردن دولت چگونه مي تواند باشد فقط بسنده کردن به برنامه ريزي حتي اگر بخش خصوصي توان مالي نداشته باشد و يا دولت به توزيع نقديگي بپردازد يا خود وارد ميدان توليد شود و آنچه را براي بخش خصوصي دشوار مي آيد خود به سرانجام رساند؟

49- آنچه به عنوان تبعيض در توزيع امکانات بين بخش خصوصي و دولتي شمرده مي شود و از موانع اجراي اصل 44 ذکر مي شود در اثر چه اقداماتي در دولت بوده است ؟ لطفا تشريح فرماييد؟

50- نهادهاي عمومي غير دولتي چه فعاليتي در امور اقتصادي مي توانند داشته باشند که با فعاليت بخش خصوصي در تضاد نباشند و فعاليت اين نهادها را در چه جهتي بايد سامان داد؟

51- براي مبارزه با فساد چه بايد کرد و چه نوع برخوردي را در مبارزه با مفسدين بايد در پيش گرفت ، آيا مي توان قدم در اين مبارزه گذاشت ولي قائل به هيچ مقاومتي از سوي ساختار فاسد نبود و توطئه و سنگ اندازي ساختار فاسد در بخش هاي مختلف را ساده انگارانه توهمي بيش ندانست؟ تدبير شما چيست؟

52- منظور از تدريجي انجام دادن هدفمند کردن يارانه ها چيست و چه مراحلي را در اين تدريج بايد طي کرد ، آيا طرح تحول دولت نهم که شامل اصلاح ساختار بخش هايي مانند انرژي گمرک و ... است مي تواند پيش نيازهاي اين حرکت تدريج باشد؟

53-"صندوق توسعه ملي" چه کارکردي دارد منابع اين صندوق از کجا تامين مي شود نحوه توزيع منابعش چگونه است و اين منابع در اختيار چه کساني قرار مي گيرد و با تشکيل اين صندوق تکليف صندوق ذخيره ارزي چه مي شود؟

54- با توجه به انتقاد از سياست تعديل در گذشته که بين اشتغالزايي، کاهش تورم و نقدينگي در کشور تضاد مي ديد و تاکيد بر اينکه نتيجه اين سياست باعث عدم تعادل بخصوص در بازار پول کشور شد، چگونه مهار تورم را در سياست هاي پولي و افزايش توليد ديده مي شود ؟

55- آيا حل مشکلات اقتصادي را عامل از بين رفتن خود به خودي مشکلات فرهنگي دانستن صحيح تر است يا اصلاح فرهنگ را موثر در حل ساير مشکلات به خصوص مشکلات اقتصادي دانستن؟

56- در رابطه اقتصادي با ساير کشورها چه ديدگاهي را بايد دنبال کرد، آيا بايد مرزهاي خود را کاملا بسته نگه داريم و در توليد هر کالايي متکي به توان خود بود يا بايد مانند آنچه در بين کشورهاي پيوسته به سازمان تجارت جهاني وجود دارد رويکردي باز داشت، آيا رويکرد سومي هم قابل تصور است؟

57- چطور مي توان قائل به نزديک کردن اقشار دهک هاي پايين به اقشار مياني و فربه کردن اقشار مياني در حوزه سياست هاي اقتصادي بود و از پشتيباني کساني براي به دست گرفتن دولت آينده بهره جست که معتقد به ضرورت رسيدن به توسعه حتي در صورت له کردن و زير پا گذاشتن اقشار مستضعف باشند؟

58- آقاي موسوي در زمينه پيروي از الگوهاي اقتصادي معتقد به جريان سوم است و دست رد به سينه دو ديدگاه شرقي و غربي در اقتصاد مي زنند، ايشان حرکت دولت هاي بعدي از خود را مطابق کدام يک از اين ديدگاهها مي دانند و همچنين تفاوت ديدگاه نويي که ايشان بر آن تاکيد دارند در چيست؟

59- ايراد ايشان به شفاف نبودن عملکرد دولت و اصرار به داشتن صداقت از طرف دولت با مردم آيا در مورد دولت هاي گذشته قابل طرح نيست، و آيا نمي توان اين عدم شفافيت را در دولت هاي گذشته هم جستجو کرد؟

60- اعتقاد موسوي به اصل 43 قانون اساسي به عنوان اصل اساسي قانون اساسي آيا با ديدگاههاي رايج امروز در مورد خصوصي سازي و مخصوصا عقيده به آزاد سازي اقتصاد در احزاب اصلاح طلب حامي او سازگاري دارد و قابل جمع است؟

61- ايراد اقاي موسوي به رعايت نکردن اصل 44 قانون اساسي و سياست هاي چشم انداز در دولت احمدي نژاد شامل چه مورادي است،؟ آمار بورس و بانك مركزي را كه حكايت از افزايش 18 برابري ميزان خصوصي سازي در اين دولت را معادل 18 برابر سالهاي 70 تا 82 دارد را چطور تحليل مي كنيد ؟

62- اعتقاد آقاي موسوي به جايگاه عدالت اجتماعي چه تفاوتي با عدالت اجتماعي مورد نظر در دولت نهم دارد و آيا اين اعتقاد همخواني با اعتقادات تکنوکراتي اصلاح طلبان همراه او دارد؟

63- ايراد اقاي موسوي به دولت در مورد آنکه منابع ارزي در چه مواردي خرج شده است و اينکه ايشان در خواست ليست اين مخارج را از دولت مي کنند در مورد دولت هاي آقاي خاتمي و منابع ارزي که در دولت او خرج شده است قابل طرح نيست؟

64- اعتقاد نداشتن به سرمايه گذاري خارجي در سال 68 و " اکل ميت" خواندن آن و افتخار به اين عقيده، چه نسبتي با ديدگاههاي امروز شما در اين زمينه دارد که به انتقاد از عملکرد دولت نهم در اين رابطه مي پردازيد؟

65- اصلاح نظام مالياتي که از دغدغه هاي اقاي موسوي در امروز است و از اهميت آن صحبت به ميان مي اورد با چه شيوه هايي است و در قالب چه در طرحهايي است و رويکرد دولت فعلي را با قوانيني مانند ماليات بر ارزش افزوده و يا طرح تحول اقتصادي چگونه ارزيابي کي کند؟

66- ايرادي که اقاي موسوي به بزرگ شدن دولت نهم علي رغم سياسيت هاي نظام در اين زمينه دارند با آماري که أخيرا توسط بانك مركزي در مورد خصوصي سازي (18 برابر دولتهاي قبل) و كاهش 13 هزار ميلياردي هزينه هاي دولت، منتشر شده است، چگونه قابل توجيه است؟

67- آقاي موسوي که صحبت از "تلاش براي هزينه کردن درآمد نفتي در جهت حمايت از توليد داخلي" و "کاستن از اتکا دولت به نفت" دارد با چه روشي به عملياتي کردن آن مي خواهند بپردازند،؟ و چه ديدگاهي در مورد برنامه هايي مانند سهميه کردن بنزين و يا آزاد کردن قيمت آن دارند؟

68- آقاي موسوي که به انتقاد از دولت در مورد بي برنامه بودن آن و توجه نکردن آن به نظرات کارشناسان مي پردازد و صحبت از دهها کارشناس اقتصادي و تحصيل کردگان آن مي کند که در طول سال هاي بعد از انقلاب رشد و پرورش يافته اند ، در دولت خود در صورت موفقيت در تشکيل آن به کدام يک از ديدگاههاي اين اقتصاددانها توجه مي کند و بيشتر علاقه به مشورت کردن با کدام يک از طيف هاي اقتصادي دارد ؟

69- فرموده بوديد : " شيوه هاي دولت نهم در موضوع هدفمند كردن يارانه ها بي هدف و تبعيض آميز است، تفاوتي که در اجراي هدفمند کردن رايانه ها با دولت نهم وجود خواهد داشت در اتخاذ چه روش هايي است و منظور از جهت گيري درست در سياست گذاريي دقيق براي هدفمند کردن يارانه ها چيست؟